مقطع : دانشجوی کارشناسی ارشد
دانشگاه : دانشگاه اصفهان
تاریخ دفاع : 1393/03/03
اساتید راهنما : اقای دکتر حسین مسعودنیا
اساتید مشاور : اقای دکتر عباس حاتمی
اساتید داور :
مشاهده سایر پایان نامه های عبدالرضا عالیشاهی
به طور قطع، نمی­توان نقش جنبش اخوان المسلمین را که برای اولین بار در سال 1928 میلادی شکل گرفت و واکنشی نسبت به شرایط نابسامان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن زمان کشور مصر به طور اخص و ملت های اسلامی به طور اعم بوده است، تا به امروز که شاهد بیداری اسلامی این کشورها هستیم، نادیده گرفت. واقعیت این است که اخوان به عنوان اصلی ترین مدعی نوعی نظام و حکومت اسلامی توانسته هم در زمینه های تئوری و هم در زمینه های اجرایی در جهان اهل سنت اقدامات گسترده ای انجام داده و تأثیرات چشمگیری بر جنبش های اسلامی اخیر و جنبش های رادیکالی نظیر القاعده، طالبان و حماس و نمونه های بسیار دیگر برجای گذارد. این جنبش طی سالیان متوالی و در شرایط مختلف سیاسی همواره بر شرایط بعضا بحرانی مصر تأثیرات فراوان داشته است و همانگونه که اشاره شد، عوامل نامساعد گوناگون، بستری مناسب برای مردم مصر ایجاد نمود تا با احمد حسن البناء که خواهان بازگشت به اسلام راستین و اداره جامعه مسلمین از طریق ایده های قرآن کریم و وحدت امت اسلامی وخروج استثمار از جامعه بود، همراه و هم کلام شوند. اخوان در دوران زعامت افسران جوان اولین و مهم ترین اپوزیسیون فعال در مصر بود؛ هرچند در اوان حکومت افسران روابط بعضاً حسنه ای میان آنان برقرار بود، اما با اتخاذ برخی سیاست های پراگماتیستی افسران روابط این دو گروه بعضاً با چالش های عمیقی مواجه می شد. با اضمحلال دیکتاتوری ناصر از یک سو و نیز با وقوع انقلاب و یا جنبش بیداری اسلامی در میان اعراب از دیگر سو، گمان می رفت که تشکیل حکومت آرمانی اخوان با سهولت شکل گیرد؛ اما برخی رویدادها نه تنها شکل گیری دولت اسلامی را میسر نساخت، بلکه تأسیس نظامی بر پایه سنت حسنه اسلام را به سرابی در سرزمین فراعنه و برای اخوان مبدل نمود. لذا در این نوشتار مساعی نگارندگان پیرامون این مسئله است که دلایل عدم تاسیس حکومت ایده آل اخوان را پس از سقوط رژیم میلیتاریستی ناصر تبیین نماید. دلایلی که در رأس آن تناقض های علنی در گفتمان حاکم بر اخوان و سیاست های اجرایی آن پس از انقلاب 2012 بوده است.